لوگو انگلیش کلینیک
لغات و عبارات در مورد افراد باهوش و کندذهن

لغات و عبارات در مورد افراد باهوش و کندذهن

03/09/01 13 دقیقه برای مطالعه 11825

همان گونه که شما می دانید در زبان انگلیسی برای اینکه بیان کنند یک فرد از بهره هوشی بسیار بالایی برخوردار است از اعداد برای نشان دادن IQ استفاده می کنند ولی گاهی اوقات میزان بهره هوشی افراد مشخص نشده و به منظور اینکه بگویند فرد بسیار باهوش یا خنگ است از صفات جالبی استفاده می شود. در این بخش قصد داریم برای شما عزیزان رایج ترین صفات برای نشان دادن بهره هوشی افراد را معرفی کنیم. 

 

فهرست لغاتی که برای افراد باهوش به کار می رود

لغت انگلیسی

معنی فارسی

مثال

ترجمه مثال

Genius

نابغه (معمولا بهره هوشی بالای 145)

Genius without educaton is like silver in the mine

نابغه ای بدون آموزش مانند نقره در معدن است

Prodigy

شگفتی (فرد نابغه مخصوصا کودکان)

Mozart was an infant prodigy

موتزارت یک اعجوبه نوزاد بود

Wunderkind

فرد باهوش با دستاورد بالا

Carson Maulers is a wunderkind in the 20 th century of American literary history

کارسون مولرز یک فرد باهوش در قرن بیستم تاریخ ادبیات آمریکاست

Talented person

فرد با استعداد

.Mr. Jansen is a talented person

آقای یانسن فرد با استعدادی است.

Star

فردی که هر از گاهی نابغه می شود

He dramatized the biography of the basketball star

او بیوگرافی ستاره بسکتبال را احساسی کرد

Expert

کارشناس یا فرد متبحر

The expert in anything was once a beginner

متخصص در هر کاری زمانی مبتدی بوده است

Pro

حرفه ای

He handled the situation like an old pro

او شرایط را مانند یک حرفه ای قدیمی اداره کرد

Virtuoso

فرد باهوش در بحث موسیقی

England's football fans were hoping for a virtuoso performance against Cameroon

هواداران فوتبال انگلیس امیدوار بودند که مقابل کامرون یک نمایش درخشان داشته باشند

Adept

فرد باهوش در زمینه فنی

She's very adept at dealing with the media

او در برخورد با رسانه ها بسیار ماهر است

Professional

حرفه ای

She is a professional actress

او یک بازیگر حرفه ای است

Marvel

نابغه ای که همه را متحیر می کند

He is a great marvel

او یک نابغه بزرگ است

Whiz kid

بچه ویز

He was developing software by the time he was 10 years old—he's a total computer whiz kid

او در 10 سالگی در حال توسعه نرم افزار بود - او نابغه کامپیوتر است

Intellectual genius

نابغه فکری

He has been accused of being his brother's Intellectual genius

او متهم شده است که نابغه فکری برادرش است

Polymath

فردی که نسبت به همه چیز واقف است

He was a true polymath and at the same time a virtuoso storyteller

او یک مرد واقعی و در عین حال یک داستان سرای فاضل بود

Einstein

انیشتین (استعاره از افراد باهوش)

Can you believe he's just a kindergartener? It looks like they've got an Einstein in the family.

آیا باورتان می شود که او فقط به مهدکودک می رود؟ به نظر می رسد که آنها یک انیشتین در خانواده دارند.

Bright Spark

نابغه جوان

some bright spark in the agency came up with the idea of rippling silk with a cut in it

نابغه های جوان در آژانس با ایده موج دار شدن ابریشم با برش در آن آمد

Mastermind

مغز متفکر

He is the mastermind behind every thing

او مغز متفکر پشت هر چیز است

Rocket scientist

فضانورد (اشاره به بهره هوشی بالا)

he's a nice kid—maybe not a rocket scientist, but he should come out okay

او بچه خوبی است - شاید نابغه نباشد، اما باید خوب بیرون بیاید

brainiac

نابغه (محاوره و غیر رسمی)

she's the original brainiac, a kid who completed high school at 14

او یک نابغه است، بچه ای که دبیرستان را در ۱۴ سالگی به پایان رساند

 

فهرست لغاتی که برای افراد کند ذهن به کار می رود

لغت انگلیسی

معنی فارسی

مثال

ترجمه مثال

imbecile

ابله

The king was imbecile

شاه نادان بود

ignoramus

نادان

The woman might have been a perfect ignoramus, but no one could deny she was a fine player, and had the figure for it.

این زن ممکن است یک جاهل کامل باشد، اما هیچ کس نمی تواند انکار کند که او یک بازیکن خوب است، و شخصیت خوبی برای آن داشت.

Stupid

احمق

It only takes a few stupid people to create mayhem in a crowd

فقط به چند نفر احمق نیاز است تا در یک جمعیت آشوب ایجاد کنند

Dense

نادان

Am I being dense? I don't quite understand

آیا من متراکم هستم؟ من کاملا نمی فهمم

Obtuse

دیر فهم

I may be very obtuse, but it is extremely vague and unsatisfactory.

من ممکن است بسیار مبهم باشم، اما بسیار مبهم و رضایت بخش است.

greenhorn

ادم تازه کار و کند ذهن

I'm a greenhorn when it comes to skiing.

وقتی صحبت از اسکی به میان می‌آید، من یک گرین هورن هستم.

 

در این ویدئو یکسری لغات و عبارات در مورد افراد باهوش و کندذهن را آموزش خواهم داد. خیلی از زبان آموزان به دلیل دایره لغات محدود، از یک یا نهایت دو لغت برای توصیف افراد باهوش استفاده میکنند و محدود بودن دایره لغات شان موجب میشود که نتوانند آنطور که می خواهند منظور خود را انتقال دهند. با استفاده از لغاتی که در این ویدئو آموزش داده ام، میتوانید منظور خود را بهتر برسانید و از عباراتی استفاده کنید که انگلیسی زبانان از آن استفاده میکنند.

 

 

 

مطالب مرتبط پیشنهادی:

کلمات و عبارات تعریف و تمجید به انگلیسی


نظرها

اولین نفری باشید که نظر میگذارید

دوره‌های انگلیش کلینیک متناسب با نیاز زبان‌آموزان

@privacyblongsto rafieienglishclinic